شمع این مسئله را بر همه کس روشن کرد
تاريخ : پنج شنبه 22 خرداد 1393برچسب:اشعار شعرای کهن, شعر, شعرای معاصر, | 18:30 | نویسنده : Aziz

 


شمع این مسئله را بر همه کس روشن کرد

که تواند همه شب گریه ی بی شیون کرد

زود رفت آنکه ز اسرار جهان آگه شد

از دبستان برود هر که سبق روشن کرد

ناله گفتم دل صیاد مرا نرم کند

این اثر داد که آخر قفسم ز آهن کرد

دیده اش پاکی دامان مرا خواب ندید

زاهد خشک که عیب من تردامن کرد

مار در پیرهنت به که رگ اندر گردن

که به افسون نتوان چاره ی این دشمن کرد

ناله گر برق شود با دل سنگین چه کند

راهزن را چه غم از اینکه جرس شیون کرد

خانه ی دیده سیه باد به مرگ بینش 

خلوت دل را تاریک همین روزن کرد

سینه را از نمد فقر اگر بنمایم

می توان شمع ز آیینه ی من روشن کرد

چاک را همچو قفس جزو بدن ساز کلیم

تا به کی خواهی از آن زینت پیراهن کرد .

 

 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: